{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
باران و عشق حادثه ای آسمانی اند باران گرفته است ... گمانم وزیده ای !
وقتی كه می رفتی،بهار بود تابستان كه نیامدی،پاییز شد پاییز كه برنگشتی،پاییز ماند زمستان كه نیایی،پاییز می ماند تو را به دل پاییزی ات،فصلها را به هم نریز!
چه سختِ هم پاییز باشد ؛ هم ابر باشد ، هم باران باشد ! هم خیابان ِ خیس … امـــــا نه تـــــو باشی نه دستی برای فشردن باشد نه پایی برای قدم زدن باشد و نه نگاهـــی برای زل زدن … !
سلام آبان غریبی نکن... خلوت من آرام تر از برگ ریزان توست منم و تو و چند خط جوهر بی واسطه... همیشه از کوچ "با هم بودن ها" جا مانده ام غریبی نکن آبان نزدیکتر بیا...
عاقا پس پاییز کووووو؟! ماکه مستقیم از تابستون رفتیم تو زمستون ! من تازه واسه پاییزم میخواستم یکی رو پیدا کنم :( این چه وضعشه آخه ؟ :|
تو فصل سرمام،هیچی مث جمع شدن زیر پتو و خوابیدن نمیچسبه هوای دو نفره که جور نمیشه،بگیرید راحت تو خونتون بخوابید...
میدونی تو این هوای سرد چی میچسبه؟ . . . . . . . . شرتتو بذاری رو بخاری بعد بپوشی :D . . وااای ... آی حال میده ... آی حال میده :D
امسال هوا از تی شرت یوهو پرید تو کاپشن :| پس سوئیشرتامون چی عاخه :|
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هر چه بدهد، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد.
می گویند پاییز غریب ارین فصل هاست چون تابستان و زمستان بهار را میبینند اما پاییز نه من زاده پاییزم بهار ندیده خزان شده ام من زاده پاییزم خوب میدانم پاییز غریبترین فصلهاست
ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﻪ ﯾﻐﻤﺎ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﻧﮓ ِ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﺯ ﮐﻒ ِ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﻭﺩ
زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد ، حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد . .
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست . .
کاش زندگی در برگ درخت جاری بود آنگاه تا بهار بود می خندیدیم و بعد به امید پاییز می نشستیم .
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من / به که گویم که تو باران زمستان منی .
باران و عشق حادثه ای آسمانی اند باران گرفته است ... گمانم وزیده ای !
وقتی كه می رفتی،بهار بود تابستان كه نیامدی،پاییز شد پاییز كه برنگشتی،پاییز ماند زمستان كه نیایی،پاییز می ماند تو را به دل پاییزی ات،فصلها را به هم نریز!
چه سختِ هم پاییز باشد ؛ هم ابر باشد ، هم باران باشد ! هم خیابان ِ خیس … امـــــا نه تـــــو باشی نه دستی برای فشردن باشد نه پایی برای قدم زدن باشد و نه نگاهـــی برای زل زدن … !
سلام آبان غریبی نکن... خلوت من آرام تر از برگ ریزان توست منم و تو و چند خط جوهر بی واسطه... همیشه از کوچ "با هم بودن ها" جا مانده ام غریبی نکن آبان نزدیکتر بیا...
عاقا پس پاییز کووووو؟! ماکه مستقیم از تابستون رفتیم تو زمستون ! من تازه واسه پاییزم میخواستم یکی رو پیدا کنم :( این چه وضعشه آخه ؟ :|
تو فصل سرمام،هیچی مث جمع شدن زیر پتو و خوابیدن نمیچسبه هوای دو نفره که جور نمیشه،بگیرید راحت تو خونتون بخوابید...
میدونی تو این هوای سرد چی میچسبه؟ . . . . . . . . شرتتو بذاری رو بخاری بعد بپوشی :D . . وااای ... آی حال میده ... آی حال میده :D
امسال هوا از تی شرت یوهو پرید تو کاپشن :| پس سوئیشرتامون چی عاخه :|
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هر چه بدهد، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد.
می گویند پاییز غریب ارین فصل هاست چون تابستان و زمستان بهار را میبینند اما پاییز نه من زاده پاییزم بهار ندیده خزان شده ام من زاده پاییزم خوب میدانم پاییز غریبترین فصلهاست
ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﻪ ﯾﻐﻤﺎ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﻧﮓ ِ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﺯ ﮐﻒ ِ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﻭﺩ
زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد ، حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد . .
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست . .
کاش زندگی در برگ درخت جاری بود آنگاه تا بهار بود می خندیدیم و بعد به امید پاییز می نشستیم .
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من / به که گویم که تو باران زمستان منی .
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}